مجنون امام رضا : نیلوبلاگ

سلام عشق جانم سلام مولای من آقا و سرور من 

با هیچ زبونی قادر به وصف حال دلم نیستم. من ناچیز باز از دست شما حاجت روا شدم. مطمئن بودم و شکی نداشتم حاجتمو از خدا میگیرید. از همون مهمونی چند ساعته و ناهار حضرتی و جای دنج و... غیر از این نمیشد چیز دیگه‌ای رو نتیجه بگیرم. مولای من از الان تا همیشه به نگاهت به بودنت تو زندگیم به لطفت به عشقت محتاجم ازم دریغ نکن آقای مهربونم. هنوزم همونقدر مثل قبل بی تاب و دلتنگتم اما صبوری من بیشتر شده یا وانمودکردن و تظاهرم حرفه ای تر.... کاش با عنایت شما آدم بشم کمکم کن من به دنبال تربیت سرباز امام زمانم و خوب میدونم این در قدرت و ید من. نیست چون لایق نیستم اما بخدا شما رو خیلی دوست دارم منو لایقکن با یه نگاه امام رضاییتون... آقا جان کاش مشهدی بودم بجای نوشتن تو این بلاگ این حرفا رو روبروی شما میگفتم... دلتنگتونم خیلی زیاد